سالارسالار، تا این لحظه: 12 سال و 2 روز سن داره

آقا سالار گل پسره مامان.عشق بابا

مرد کوچک مادر...

    م رد کوچک مادر فدای قدو بالایت خوب به حرفهای مادرت گوش کن حرفهایِم شاید تلخ و سنگینیست اما باید از همین بچگی ات برایت بگویم تا در آینده آماده باشی برای مرد شدن تو قرار است مرد خوبی شوی مرد خوب بودن کار سختیست اینکه قوی باشی اما مهربان صدایت پر جذبه باشد اما نه بلند اینکه باید گلیم خودت را از آب بکشی بیرون و مهم تر اینکه باید تکیه گاه باشی عزیز دل مادر تکیه گاه بودن سخت ترین قسمت مردانگیست اول از همه باید تکیه گاه خودت باشی و بعد عشقت... عشق چیز عجیبی نیست حسی است مثل موقع هایی که صدایم میکنی : مادر من میگویم : جان مادر و به همین مقدسیست عاشقی را کم کم خ...
19 خرداد 1393

چند تا دوستم داری؟

چند تا دوسم داري ؟ هميشه وقتي يکي ازم مي پرسيد چند تا دوسم داري يه عدد بزرگ ميگفتم... ولي وقتي تو ازم پرسيدي چند تا دوسم داري گفتم : يکي !!! ميدوني چرا ؟چون قوي ترين و بزرگترين عدديه که ميشناسم ... دقت کردي که قشنگترين و عزيز ترين چيزاي دنيا هميشه يکين ؟ ماه يکيه ... خورشيد يکيه ... زمين يکيه ... خدا يکيه ... مادر يکيه ... پدر يکيه ... تو هم يکي هستي ... وسعت عشق من به تو هم يکيه ... پس اينو بدون از الان و تا هميشه : يکي دوست دارم ...
19 خرداد 1393

یه شب به یادموندنی در باغلارباغی

الان که مامان جون و خان بابا رفتن مکه شما خیلی دلتنگی می کنی. من و بابایی هم هر چی از دستمون برمیاد می کنیم تا یکمی خوشحالتر بشی.شب با این که خیلی دیر وقت بود و تقریبا به جز ما کس دیگه ای تو پارک نبود بازم رفتیم تا شما بازی کنی و پدر مارو دربیاری ...
5 خرداد 1393
1